بعد از در گذشت مائو، دنگ شیائوپینگ همانطور که جای پای خود را در عرصه قدرت سیاسی چین محکم می کرد، دست به اصلاحات اقتصادی گسترده ای زد. سرنوشت امروز چین مدیون آن دوره و تغییر در نگرش ها است. اگر چه حرکت به سمت سیاست درهای باز کار آسانی نبود، ولی راهی منتهی به تحولی عظیم بود و مسیر حرکت جهانی چین را به کلی تغییر داد.
در آن بازه زمانی اصلاحات اقتصادی در چین، اقدامی ضروری بود چرا که نزدیک به یک میلیارد چینی در فقر مطلق بودند و استمرار آن وضعیت می توانست به تهدیدی برای این کشور تبدیل شود.
رهبر جدید حزب کمونیست چین می دانست که با ادامه آن فقر ادامه حاکمیت ناممکن خواهد شد از این رو باید سیاستهای اقتصادی چین تغییر می کرد و درهای چین به روی جهان باز می شد.
البته همانطور که اشاره شد مسیر اصلاحات اقتصادی در چین هموار نبود. بی شک اختلاف نظر و تردید وجود داشت ولی چین با مطالعه وضعیت کشور های صنعتی غرب و با تحقیق و بررسی در خصوص تجارب کشورهایی از جمله مجارستان، چکسلواکی، لهستان یا یوگسلاوی بعد از جنگ جهانی دوم، وارد مسیر اصلاحات شد و روش های آزموده شده ای را به کار گرفت.
سختگیری های ایدئولوژی کمونیست، شهروندان توانمند و صاحبان سرمایه را به فرار از کشور ترغیبک رده بود و جمعیت الیت چین در خارج از مرز های این کشور ساکن شده بودند. از این رو رهبران چین به این نتیجه رسیدند که آموزه های کمونیستی را از مسیر دخالت در اقتصاد کنار بگذارند.
چین برای گریز از فقر مدلی را در پیش گرفت که امروز به الگوی بسیاری از کشور ها تبدیل شده، کشور هایی مثل هند بدون اجرای اصلاحات اقتصادی و بدون جذب سرمایه های خارجی در فقر و فلاکت خواهند بود.
برای معرفی یکی از دلایل اجرای موفق اصلاحات اقتصادی در چین باید به توافق و تفاهم رهبران حزب کمونیست چین اشاره کنیم. اخذ تصمیمات جمعی و توجه به منافع ملی به جای منافع شخصی از جمله ویژگی های مقامات چینی است که ضمن موفق شدن سیاست ها، ضامن اعتماد اجتماعی است.
چین با داشتن نزدیک به یک میلیارد نفر جمعیت فقیر از مزیت نیروی کار ارزان برخوردار بود. چین با ایجاد قوانین جدید و با تامین امنیت و تضمین برای سرمایه ها، از طریق مناطق آزاد سرمایه های فراوانی را جذب کرد. نیروی کار ارزان، سرازیر شدن سرمایه ها و وجود بازار های بزرگ به جریان تولید در چین جهش داد.
چین با شروع اصلاحات اقتصادی با تمام کشورهای جهان روابط عادی و دوستانه ایجاد کرد و از طریق ایجاد امنیت و ثبات به موفقیت اقتصادی چشمگیری دست یافت. چین به سمت ایجاد روابط گسترده اقتصادی، سیاسی با جهان صنعتی حرکت کرد. امروز می توان گفت که اتفاقا با انجام آن اصلاحات و با نادیده گرفتن آموزه های کمونیست در بخش هایی از روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی؛ نه تنها حزب کمونیست چین ضعیف نشد، بلکه امروز بسیار قدرتمند تر از قبل ظاهر می شود.
الگوی اقتصادی چین، درس های خوبی برای رهایی از فقر و فلاکت در خود دارد. اگر مشکلاتی را که در مسیر عدم پویایی اقتصاد قرار دارند حل نکنیم و اقتصاد وارد چرخه معیوب شود با افول شاخص های اقتصادی به مرور اقتصاد از هم می پاشد و فرصت ها و ظرفیت های اقتصادی از دست می رود. ولی اگر به تدریج اصلاحات اعمال شود و پویایی در اقتصاد ایجاد کند می تواند هر جامعه ای را با هر میزان جمعیت فقیری، از فقر و فلاکت بیرون بکشد.