“نرخ ارز پایین نه میتواند قدرت خرید مردم را بالا ببرد نه شاخصی برای توان اقتصادی است اما این بخشی از پروژه فریب افکار عمومی در شب انتخابات به نفع سبد رای جریان موافق دولت فعلی است.”
به نقل از دیده نیوز_ محمد عبداللهی: شمارش معکوس پایان دولت دوازدهم شروع شده و روحانی و کابینهاش آماده ترک پاستور هستند. دوران ریاست جمهوری او یکی از پرنوسان ترین روزهای تاریخ کشور در حوزه اقتصاد بود. به ویژه نوسانات نرخ ارز که با روح و روان و جیب و سفره مردم زیاد بازی کرد. دلار طی حداقل پنج سال اخیر بیش از 400 درصد گران شد و حتی به 30 هزار تومان رسید. در این سالها کشور در شرایط فشار حداکثری قرار داشت که سیاستهای تورم زا و ضد تولید دولت این فشار را به صورت چند برابری به سفرههای مردم انتقال داد و اقتصاد را آسیبپذیرتر کرد.
اما این روزها در پایان دولت شاهد کاهش نرخ دلار بودیم. دلاری که پس از پایان تعطیلات نوروزی قیمت آن تا 26 هزار تومان هم رسید اما به تدریج روندی کاهشی به خود گرفت و اکنون در کانال 21 تا 23 هزار تومان قرار دارد و حتی تا 20 هزار تومان نیز پایین آورده شد. کاهش نرخ دلار در اذهان مردم رویداد مثبتی است چراکه شرطی شدهاند کاهش نرخ دلار به معنای بهبود قیمتها و نوید رشد اقتصادی است. چه چیزی در پس این اتفاق قرار دارد؟ حال آنکه نه از وین خبری مبنی بر برداشته شدن تحریمها آمده نه فشارهایی که به واسطه سیاستهای دولت به اقتصاد میآید تغییری کرده.
واقعیت این است که دولت روحانی تمایل دارد در روزهای پایانی اقامتش در پاستور نرخ ارز را به صورت تصنعی و دستوری به ارقامی غیرمنطقی پایین آورد. با این کار وانمود کند با کارنامه اقتصادی خوبی دولت را به پایان رسانده تا خاطرهی خوشی از خودش به یادگار بگذارد و یا حداقل از بدنامی آن بکاهد. علاوه بر آن ارسال پالس مثبت بودن مذاکرات وین را از طریق چشاندن طعم سود آنی به جامعه منتقل میکند. غافل ازینکه نرخ ارز پایین نه میتواند قدرت خرید مردم را بالا ببرد نه شاخصی برای توان اقتصادی است. این بخشی از پروژه فریب افکار عمومی در شب انتخابات به نفع سبد رای جریان موافق دولت فعلی است. زیرسازی برای ایجاد محاسبه پرهزینه بودن سیاست میدان درمقابل دیپلماسی و مجسم کردن منافع انتخاب جریان طرفدار مذاکره برای افکار عمومی.
این پروژه به احتمال زیاد با شگفتانهای از وین در هفتههای آتی تکمیل میشود و در استقبال از آن رویداد است که دولت ذخایر ارزی بانک مرکزی را ذبح کرده و کاهش نرخ دلار را رقم زده. این شگفتانه، رسیدن به توافقی با دولت بایدن برای آزادسازی برخی منابع ارزی ایران و کاهش فشار روی بانک های ایرانی ست که منجر به شیرین سازی ذائقه مردم در شب انتخابات خواهد شد. البته آمریکا برای حفظ فشار تحریمی روی شریان اقتصادی کشور، قطعا تحریمهای اعمالی علیه بانک مرکزی با برچسب تروریسم را حفظ خواهد کرد ولی همان اندازه گشایش هم قادر است شگفتی ساز سیاسی دلخواه دولت و جریان موافق او در شب انتخابات را فراهم کند.
اینکه دولت پیش از وقوع گشایش به استقبال آن رفته، واجد چند آسیب جدی برای کشور است:
اول. وقتی که نرخ ارز به صورت تصنعی پایین میآید، حتماً این فنر فشرده ارزی را مستعد جهش بلندتری نموده و فضا را برای شکلگیری تورمهای بسیار بالا فراهم میکند و نه تنها مردم از کاهش نرخ ارز نفع نمیبرند، بلکه به فاصله زمانی کوتاهی، شاهد رشد شدیدتر نرخ ارز خواهند بود.
دوم. کاهش تصنعی نرخ ارز با به صرفه کردن واردات، به زیان تولیدکنندگان است. چراکه بازار تقاضا را به سمت خرید کالای وارداتی میبرد. رفاه پایدار تنها در رونق تولید است. وقتی نرخ ارز سرکوب نشود، عملاً واردات گران شده و تولید تشویق می شود و مزیت رقابتی برای دستمزد کارگر نیز به وجود می آید.
سوم. سومین آسیب این اقدام متوجه مذاکرات است. آمریکا میداند هرچقدر اوضاع داخلی ایران از نظر اقتصادی ضعیف تر باشد، میز مذاکرات به نفع او خواهد بود. اساسا هدف فشار حداکثری همین بود. وقتی بودجه 1400 با کسری هنگفت تصویب میشود و دولت هم با خوش خیالی از حصول توافق و به قصد عوام فریبی شروع به فروش ذخایر ارزی خود کرده، پیشاپیش اهرم فشار را به دست آمریکا داده و دست مذاکره کنندگان را خالی کرده. این حالت به آمریکا کمک میکند مذاکرات را برای لغو نهایی تحریمها فرسایشی کرده تا امتیازات بیشتری بگیرد. دادههای صندوق بین المللی پول مبنی بر کاهش شدید ذخایر ارزی مورد دسترس ایران به آمریکاییها نشان میدهد شرایط برای امتیازگیری از ایران مهیاست.
در دوران توافق برجام نیز بارها با گرای خزانه خالی پالس ضعف برای طرف آمریکایی ارسال شد که آثارش را در امتیازهای متعدد داده شده در برجام به نفع آمریکا و به ضرر ایران دیدیم.