اروپا تا کجا می تواند در مسیر خودمختاری استراتژیک حرکت کند؟ پس از آنکه امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در مصاحبهای در هواپیمای خود در حال بازگشت از چین، به اروپا یادآور شد که در برابر فشارها برای تبدیل شدن به یکی از دنباله روهای ایالات متحده مقاومت کند، برخی از رهبران اروپایی از این ایده حمایت کردند. روز سهشنبه، چارلز میشل، رئیس شورای اروپا، نیز به طرفداران این ایده پیوست و گفت که رهبران اروپایی به طور فزایندهای نسبت به تلاش مکرون برای «خود مختاری استراتژیک» موافق هستند.
پولیتیکو روز سه شنبه گزارش داد که میشل با بیان اینکه موضع ماکرون در میان رهبران اتحادیه اروپا تنها نیست، خاطرنشان کرد که دیدگاههای او نشان دهنده تغییر رو به رشد در بین رهبران اتحادیه اروپا است.
بله، برخی از اروپاییها بعد از اینکه متوجه شدند با یک خنجر از پشت خودخواهانه، یک استاد دستور و زور سر و کار دارند، که قرار بود دوست و متحد باشد، در حال تغییر در طرز فکر خود هستند.
اگر روبیو میخواهد در مورد مناقشه روسیه و اوکراین صحبت کند، چرا نمونههایی از اقدامات آمریکا برای اتحادیه اروپا پس از از دست دادن بزرگترین تامینکننده انرژی خود و تحمل بار جنگ، تحریمها، پناهندگان و کمبود انرژی نام نمیبرد؟ ایالات متحده تلاشهایی انجام داد: فروش گاز طبیعی مایع به اروپا با قیمتی چهار برابر بیشتر از بازار داخلی ایالات متحده. جذب سرمایهها و تولیدکنندگان ایالات متحده در خاک خود؛ صدور قانون کاهش تورم ایالات متحده که علیه تولیدکنندگان و صادرات اتحادیه اروپا تبعیض قائل می شود. این کاری نیست که یک متحد قرار است انجام دهد.
اجبار ایالات متحده نسبت به اتحادیه اروپا یک واقعیت درازمدت است، زیرا واشنگتن به طور جامع بروکسل را تحت کنترل شدید قرار داده است.
اولا، ایالات متحده ناتو را کنترل می کند، بنابراین به نوبه خود دفاع و امنیت نظامی اروپا را تقریباً به طور کامل کنترل می کند. ثانیاً، ایالات متحده اتحادیه اروپا را برای ایجاد یک جنگ سرد جدید به دام انداخته است، و جهان را از طریق هیاهوی اختلافات ایدئولوژیک تقسیم می کند، حتی اگر این به نفع اروپا نباشد. علاوه بر این، ایالات متحده همیشه یکجانبه گرایی را در اولویت قرار می دهد و منافع خود را بالاتر از منافع اروپا قرار می دهد و اروپا را مجبور می کند که سیاستهای اقتصادی و تجاری تحت رهبری ایالات متحده و قوانین تجاری مرتبط را بپذیرد. گائو جیان، مدیر مرکز مطالعات اتاق فکرهای اروپایی در دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای، به گلوبال تایمز گفت، در صورت لزوم، ایالات متحده آشکارا منافع اروپا را قربانی می کند.
بنابراین دیدن سفر مکرون به چین، تحکیم روابط با چین و امضای قراردادهای بزرگ در چین، که همگی بر خلاف میل و منافع ایالات متحده است، آب سردی بر پیکر برخی ناظران آمریکایی است. نیویورک تایمز را در نظر بگیرید که در 8 آوریل مقالهای با عنوان «دیپلماسی فرانسوی تلاشهای ایالات متحده برای مهار چین را تضعیف می کند» منتشر کرد.
گائو گفت، اروپا با چالشهای متعددی در مدیریت اجتماعی مواجه است و باید ابتدا مشکلات خود را برطرف کند. نیاز به توسعه و شکوفایی دارد. برای انجام این کار، اروپا چاره دیگری ندارد جز اینکه اوراسیا را با اتصال بیشتر بپذیرد، روابط اقتصادی و تجاری دوجانبه را با کشورهایی مانند چین توسعه دهد و روابط خود را با روسیه بازسازی کند.
اتحادیه اروپا با دو گزینه مواجه است: یکی، ادامه کنترل ایالات متحده و درگیر شدن در رویارویی بین اردوگاههای مختلف، که به راحتی می تواند به جنگ سرد دیگری منجر شود. دوم، سرنوشت اروپا را در دستان خود بگیرد و همکاری برد-برد را با همه ترویج کند.
اکنون سکوت صداهای منطقی در مورد چین در اروپا شکسته شده است. فرانسه و بقیه اروپا در حال مبارزه اما همچنان در حال پیشرفت هستند. اتحادیه اروپا اکنون دوباره در دو راهی بین مسیر تقابل و مسیر توسعه قرار دارد. اینکه چه انتخابی خواهد کرد ارزش پیش بینی دارد.