اهمیت اقتصادی خاورمیانه به جهت دارا بودن بزرگترین ذخایر انرژی در جهان و همچنین وجود بازار های بزرگ بر همه روشن است. ایجاد و حفظ شرکات هایی در این منطقه از جمله مولفه های شکل دهنده به سیاست خارجی قدرت های بزرگ دنیا است. از این رو سالیان سال در سطح جهانی رقابت های سنگینی در مورد حضور در خاورمیانه شکل گرفته است. ایالات متحده آمریکا به بهانه های گوناگون دهه ها در منطقه حضور داشت و امروز در غیاب آمریکا چین با پروژه های ابتکاری مثل کمربند جاده ابریشم جدید و با قرارداد ها و همکاری های اقتصادی اش در خاورمیانه حضور دارد.
چین غول اقتصادی جهان شناخته می شود، اما این ابرقدرت اقتصادی فاقد منابع انرژی است و ناگزیر است بخش قابل توجهی از انرژی مصرفی اقتصاد در حال رشد خود را وارد کند. اینجا است که حضور چین در خاورمیانه و همکاری های مشترک و قراردادهای بی شماری که با کشور های منطقه بسته است معنا پیدا می کنند.
چین تاجر موفقی است و در کنار نیازی که به منابع انرژی خاورمیانه دارد به جمعیت این منطقه و بازار بزرگی که در کشور های منطقه وجود دارد نیز توجه دارد. در کنار مسائل اقتصادی یکی از مهم ترین علت های استقبال شورای همکاری خلیج فارس بویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی از چین، ایجاد موازنه قدرت بین شرق و غرب است. برای اعضای شورای همکاری خلیج فارس بقای سیستم های محافظه کار سلطنتی بالاترین هدف در سیاست داخلی و خارجی است. از این رو کاهش حضور نظامی امنیتی ایالات متحده آمریکا و اروپا در منطقه ان ها را نگران کرده است.
کشور های عربی از آمریکا رنجیده اند و فکر می کنند آمریکا آنطور که باید حامی آن ها نبود و به دنبال نزدیک شدن به یک قدرت دیگر هستند تا در حفظ امنیت خود موازنه ای بین دو قدرت بزرگ در شرق و یعنی چین و قدرت غربی حاضر در منطقه یعنی آمریکا برقرار کنند و به عبارتی همه تخم مرغ ها را در سبد آمریکا قرار ندهند.
قرارداد های متعددی که اخیرا کشور های عربی منطقه با چین منعقد کردند ضمن اینکه ظرفیت های اقتصادی بالایی در خود دارد از منظری دیگر برای این کشور ها، پیمان بستن با دومین قدرت بزرگ جهان بین الملل است. عربستان سعودی لیدر کل کشورهای شورای همکاری های خلیج فارس است و نفوذی غیر قابل انکار بر روی تمامی کشور های عربی منطقه دارد. در شرایطی که مبادلات تجاری ایران و چین به دلیل تحریم های ایران با دشواری انجام می شود و از میزان مبادلات بین دو کشور کاسته شده است. عربستان از فرصت پیش امده استفاده کرد و ضمن اینکه جای ایران را در تجارت خارجی چین گرفت، در حوزه سیاست و امنیت نیز شریک قدرتمندی را به شرکای خود اضافه کرد.
اگر چه همواره اقتصاد در اولویت اول چین قرار دارد اما چین نیز با افزایش حضور منطقه ای اش نگاهی به مسائل سیاسی و امنیتی داشت و توانست از کم رنگ شدن حضور امریکا در منطقه و فرصتی که بحران اوکراین و گرفتار شدن غرب در این ماجرا برایش فراهم کرده به خوبی استفاده کند.